پنجاه و چند سال سلطنت غاصبانه رژیم پهلوی که سرتاسرش مشحون بود از کارهایی که مخالف مسیر ملت بود. شاید اکثرش را شماها یادتان نیست؛ شماها جوانید؛ من از اولش بودم، از آن وقتی که کودتا شد، کودتای رضا شاه شد، تا حالا حاضر قضایا بودهام. کارهایشان گاهی به ظاهر خیلی فریبنده بود لکن بر خلاف مسیر ملت بود. وقتی که او آمد، ابتداءً شروع کرد به اظهار دیانت و اظهار چه، و روضهخوانی و سینه زنی. و گاهی ماه محرم در همه تهران همه تکیههایی که در تهران بود میرفت میگردید خودش تا وقتی که سوار شد؛ سلطه پیدا کرد.
همین آدمی که این طور مجلس روضه داشت، هم آن طور سینه زن، و ارتش میآمد به سینه زنی- که من خودم دستههای ارتش را هم دیدم- همین آدم شروع کرد به ضد آن عمل کردن، تا قبل از اینکه قدرت پیدا بکند، خواست برای بازی دادن مردم آن طور امور را انجام داد؛ وقتی که قدرت پیدا کرد، درست بر ضد آن کارهایی که کرده بود شروع کرد به فعالیت، مِن جمله، همین آدمی که این دستگاه روضه را داشت همچو قدغن کرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اینها را که در تمام ایران شاید یک مجلسی علنی نبود! اگر بود در خفا، در بعضی شهرها در خفا، و به صورتهای مختلف و با اسمهای مختلف.
چیزهایی که موجب نارضایتی مردم بود انجام میداد. مثل قضیه کشف حجاب. کشف حجاب شما نمیدانید آن وقت چه مصیبتی برای مردم بود. نمیدانید چه کرد و مامورها چه کردند با مردم و با زنها، که اسباب نارضایتی عموم مردم بود، منتها قدرت زیاد شده بود، مردم هم هدایت نمیشدند با یک مثلًا قدرتهایی از این جهت نمیتوانستند کاری بکنند، لکن عقدهها زیاد بود.