هر چی میخواهند بگویند به ما، گفتن آنها چیزی نیست. بنا بر این، آنی که لازم است این است که ما خدمتگزار اسلام باشیم. فرماندارها، استاندارها، وزارتخانهها، همه اینها یک وجههای میخواهند. وجههای که ما میخواهیم خدمت به ملت، خدمت به اسلام است. خدمت به دولت، خدمت به اسلام است. و هر چیزی که در اینجا الآن هست، خدمت به اسلام است. همه احساس این بکنند که خدای تبارک و تعالی به ما این منّت را گذارد و ما را در مقابل همه این قدرتها، که از اطراف به ما حمله میخواستند بکنند، محفوظ نگه داشت.
و الحمد للَّه، الآن دولت و ملت مستقلی داریم و هیچ کس نمیتواند بر ما تصرّفی بکند و مادامی که این طور پایبند باشد ملت به وحدت و به اسلام، از اینکه دیگران در او تصرف بکنند و از این باید مطمئن باشد که نمیشود یک همچه چیزی. همیشه آنها از داخل کار را درست میکردند؛ از خارج بیایند، بخواهند یک کاری بکنند، نه. وقتی داخل خراب میشد، آن وقت مانعی نمیبینند که فساد خودشان را بکنند، مثل افغانستان که داخلش فساد پیدا شد، خارج هم آمدند. اما اگر نتوانند داخل را فاسد بکنند و ملت با هم باشند و دولت با ملت، ملت با دولت و همه ارگانهای دولتی همه با هم و همه متحد برای خدمت به اسلام، خدمت به مردم بزرگترین خدمتهاست به اسلام. خدمت به کشاورزی بزرگترین خدمت است به اسلام. خدمت به سایر کارهایی که مردم احتیاج بهش دارند خدمت به اسلام است. وقتی که بنا بر این است که ما به اسلام خدمت بکنیم، خدای تبارک و تعالی ما را تنها نمیگذارد، ما را نمیگذارد- خدای نخواسته- یک وقت گرفتار بشویم.