ديروز يك دستهاى از خانمها، محترمات، اينجا بودند، يكى اصرار مىكرد كه شما بگذاريد كه ما برويم كردستان. من گفتم آخر شما؟! نه [مشكل] كردستان حل مىشود، لازم نيست شما تشريف ببريد. يكى گرفته بود جلوى من، تا آنجا آمد يكيشان دنبال من، كه شما دعا كنيد من شهيد بشوم. گفتم من دعا مىكنم كه شما ثواب شهيد را ببريد و خدمت كنيد. اينها يك تحولاتى است كه پيدا شده است.