زنها به من مىگويند، بعضى زنها مىآيند، كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. براى كردستان بعضى از زنها مىآمدند اينجا مىگفتند كه شما اجازه بدهيد ما برويم كردستان، برويم در آنجا جنگ بكنيم. من گفتم نه، صلاح نيست خود ملت، خود ارتش، كار را انجام مىدهد. يا مثلًا زنها و مادرهايى كه بچههايشان شهيد شده است مىگويند ما مفتخر هستيم، و يكى دوتاى ديگر كه داريم اينها را هم مىخواهيم شهيد بشوند؛ و دعا كنيد كه شهيد بشوند.