فلسفه تنها فایده ندارد

سخنرانی در جمع طلاب مدرسه فیضیه و مبلغان (راه الهی و راه شیطانی)
۷ تیر ۱۳۵۸/ ۳ شعبان ۱۳۹۹
فلسفه,
فلسفه تنها فایده ندارد

ما باید این معنا را ادراک کنیم بفهمیم که همه از اوست؛ و همه به او رجوع می‌کنند: إِنَّا للَّهِ و إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ. از او هستیم، و به اوست همه چیز. دیگران نیستند، هیچند؛ هر چه هست اوست. ما باید ادراک این معنا را بکنیم. انبیا آمدند که ما را هوشیار کنند؛ تربیت کنند. انبیا برای انسان آمده‌اند و برای انسان‌سازی آمده‌اند. کتب انبیا کتب انسان‌سازی است. قرآن کریم کتاب انسان است. موضوع علم انبیا انسان است. هر چه هست با انسان حرف است. انسان منشا همه خیرات است. و اگر انسان نشود، منشا همه ظلمات است. در سر دو راهی واقع است این موجود: یک راه، راه انسان. و یک راه، راه منحرف از انسانیت. تا از چه‌ حیوانی سر بیرون بیاورد.

تعلیم تنها، تعلم تنها، فقه تنها، فلسفه تنها، علم توحید تنها، فایده ندارد، تا مقرون با اسم رب نباشد: اقْرَا بِاسمِ رَبِّک، بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. همه خلق را به اسم رب نسبت می‌دهد. اسم رب مبدا همه خلقهاست. خلق است: خلق مطلق. اقْرَا بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق درس هم بخوانید باسم ربک الذی خلق. مباحثه هم بکنید به اسم رب. نه همان اول بگویید بسم الله الرحمن الرحیم. بفهمید قضیه چه است، و بفهمیم قضیه چه است. انبیا آمدند که بفهمانند به ما که قضایا چه هست. ما همه حیران، سرگردان. همه عالم سرگردانند نمی‌دانند قضایا چیست. اینهایی که ادعای انسان‌شناسی و اسلام‌شناسی می‌کنند ادعاست! کی «انسان» را می‌شناسد، و کی «اسلام» را؟ یک پرده‌هایی، یک ورقهای بسیار مختصری، از انسان، یک ورقهای بسیار مختصری از اسلام، وقتی که کسی بشناسد، خیال می‌کند «انسان» را شناخته؛ «اسلام» را شناخته. انسان به معنای حقیقی انسان، به آن معنایی که «انسان» است، جز ذات مقدس حق، و آنهایی که ملهمند به الهام او، کسی نمی‌شناسد.