در فلسفه ثابت است ماورای این طبیعت در انسان هست

سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج (آفت بی‌توجهی به معنویات در تداوم راه)
۶ آبان ۱۳۵۷/ ۲۵ ذی القعده ۱۳۹۸
فلسفه, انسان, تربیت انسان, انسانیت,
در فلسفه ثابت است ماورای این طبیعت در انسان هست

انسان اگر به همین حد طبیعت بود و بیشتر از این چیزی نبود، دیگر احتیاج به اینکه یک چیزی از عالَم غیب برای انسان فرستاده بشود تا انسان را تربیت بکند، تربیت آن ورق را بکند [نداشت‌]؛ چون آن ورق نبود، احتیاج هم نبود، لکن چون انسانْ مجرد از این عالم طبیعتْ یک حقیقتی است، همین خودِ خصوصیاتی که در طبیعت هست دال بر این است که یک ماورایی، یک ماورایی از این برای این طبیعت هست؛ چون انسان یک ماورایی دارد و به حَسَب براهینی که در فلسفه ثابت است ماورای این طبیعت در انسان هست و انسان دارای یک عقلِ بالامکانْ مجرد [است‌]، و بعد هم مجرد تام خواهد شد؛

تربیت آن ورق که ورق معنوی انسان باشد باید کسی این تربیت را بکند که علم به آن طرف، علم حقیقی به آن طرف داشته باشد و علم به روابطی که ما بین انسان و آن طرف طبیعت و آن طرف هست؛ این روابط را بتواند ادراک بکند؛ و آنْ بشر نیست، بشر ندارد؛ همین قدر مورد طبیعت را او می‌تواند ادراک بکند. هر چه ذره بین بیندازند ماورای طبیعت با ذره بین دیده نمی‌شود؛ آن محتاج به این است که یک معانی دیگری در کار باشد و چون این روابط بر بشر مخفی است و خدای تبارک و تعالی که خالق همه چیز است این روابط را می‌داند، از این جهت، به وحی الهی برای یک عده‌ای از اشخاصی که کمال پیدا کرده‌اند و کمالات معنویه را دنبالش کردند و فهمیدند، روابطی حاصل می‌شود ما بین انسان و عالَم وحی؛ به او وحی می‌شود و برای تربیت این ورقِ دومِ انسان بَعْث می‌شوند اینها؛ می‌آیند در بین مردم و مردم را تربیت می‌خواهند بکنند.