اسلام در عین حالی که وطن را -آنجایی که زادگاه است- احترام میگذارد، لکن مقابل اسلام قرار نمیدهد. اساس، اسلام است. اینها دیگر بقیهاش فرعند. و اساس آنهایی که مکتبی هستند خدمت به اسلام است. این خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است، اگر در ایران باشد خدمت است. اگر در هر جا، اگر در حبس هم باشد خدمت است، اگر بیرون هم باشد خدمت است. ایشان الآن هم در خدمت است. برای اینکه وقتی در راه اسلام یک کسی این مصایب را دید- که نباید اسمش را مصایب گذاشت- وقتی در راه اسلام باشد، همه چیز آسان میشود؛ هَیِّن «۵» میشود. شما میبینید که حتی این جوانهایی که الآن در اینجا و در لبنان و اینها مشغول خدمت هستند، چه روحیههایی دارند.
همین دیروز یک جوانی آمده بود اینجا میخواست یک زنی را عقد کند. بعد از اینکه صحبت از مِهر شد، آن زن گفت که مهر من را این قرار بدهد که به مکّه من را ببرد. آن جوان میگفت که من زنده نیستم تا تو را به مکّه ببرم، من شهید میشوم. بالاخره با مدتی صحبت، ما راضیاش کردیم به اینکه نه، ان شاء الله، شما هستید و خدمت میکنید. این یک روحیه خیلی خوبی است که در جوانها پیدا شده است و امیدوارم که در همه ما این روحیهها پیدا بشود؛ آن روحیه مکتبی، توجه به مکتب، نه توجه به امور دیگر.