اگر مهذب بودیم در فکر بودیم!

سخنرانی در جمع علمای نجف (برگزاری جشنهای شاهنشاهی- وجوب قیام علما)
۱ تیر ۱۳۵۰/ ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۱
اخلاق,
اگر مهذب بودیم در فکر بودیم!

من وظیفه می‌دانم، چه بکنم؟ من وظیفه می‌دانم، وظیفه خودم می‌دانم که تذکر به شما بدهم [و] تا آن اندازه که صدای من می‌رسد فریاد کنم، تا آن اندازه‌ای که قلم من می‌رسد بنویسم منتشر کنم. اگر آقایان هم صلاح دانستند، این امت اسلامی را امت خودشان دانستند، شیعه خودشان دانستند، آنها هم بکنند. اگر صلاح ندانستند ان شاء الله خداوند حفظشان کند. گرفتاریهای ما اینهاست. من چه بکنم؟ من حالا به شما اخلاق بگویم؟! اساس مسلمین و اسلام را دارند از بین می‌برند، من برای شما حالا بنشینم تهذیب نفس بگویم؟! مهذب نیستم که در فکر نیستم؛ اگر مهذب بودیم در فکر بودیم.