جمع اضداد

سخنرانی در جمع اعضای انجمن تبلیغات فرهنگ اسلامی خرّم‌آباد (قانون اساسی)
۱۸ آبان ۱۳۵۸/ ۱۸ ذی الحجه ۱۳۹۹
امامت و انسان کامل,
جمع اضداد

شخصیت این مرد بزرگ که امام امّت شد، شخصیتى است که [در] اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم کسى مثل او نمى تواند سراغ کند. یک موجودى که امور متضاده را در خودش جمع کرده بود. کسى که جنگجوست اهل عبادت نمى شود. کسى که قوه بازو مى خواهد داشته باشد اهل زهد نمى تواند باشد. کسى که شمشیر مى کشد، و اشخاصى را که منحرف اند درو مى کند، این نمى تواند عاطفه و اهل عاطفه، آن طور که این شخص داشت، باشد. این شخصیت بزرگ، امور متضاده را در خودش جمع کرده. در عین حالى که روزها روزه، و شب به عبادت مشغول، و گفته شده است که شبى هزار رکعت نماز مى خواند. و در عین حالى که غذاى او- آن طورى که در تاریخ ثبت شده است- از نان و سرکه، و فوقش زَیْت یا نمک، بیرون نبوده است. در عین حال قدرت بدنى، آن طور قدرت است که- آن طورى که در تاریخ هست- آن درى  را که از «خَیْبَر» ایشان کَنْده است و چندین ذِراع دور انداخته است، چهل نفر نمى توانستند بلندش کنند. در شمشیرزنى، شمشیرهاى او این طور بوده است که با یک ضربه از این طرف که مى زده دو نیم مى کرده است، از این طرف مى زده که دو نیم مى کرده. در صورتى که آنهایى که این ضربه را مى خوردند «خُودِ» آهنى داشتند، زره آهنى داشتند. و گاهى هم شاید، دو تا زره به تنشان مى کردند. آدمى که با نان و سرکه زندگى مى کرده، و بسیارى از روزها را روزه مى گرفته است، و افطار را با چند لقمه نان و نمک و یا نان و سرکه افطار مى کرده است، جمع کرده است ما بین آن زهد و این قوّت بازو، و این جمع بین دو تا امر متضاد است. آدمى که جنگجوست، به آن طور که جنگجویان بزرگ را، دلاوران بزرگ را، به هزیمت وامى دارد. و مى فرماید که اگر تمام عرب یک طرف باشند، به من هجوم کنند، من پشت نمى کنم. این آدم در عطوفت آن طور است که، وقتى که یک خلخال از پاى یک زن یهودى ربوده اند مى فرماید که مرگ براى انسان آسان است - قریب به این معنا- آدمى که در عرفان و علم ماوراى طبیعت، آن طور است که نهج البلاغه حکایت مى کند از مقام عرفانش. در عین حال شمشیر مى کشد، و کفّار و اخلالگران را از دم شمشیر مى گذراند. ما شیعه یک همچو اعجوبه معجزه آسا هستیم. من مى گویم اگر چنانچه پیغمبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله و سلَّم- غیر از این یک موجود تربیت نکرده بود، کافى بود برایش؛ چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شده بود براى اینکه یک همچو موجودى را تحویل جامعه بدهد، این کافى بود. یک همچو موجودى که هیچ سراغ ندارد کسى، و بعدها هم سراغ ندارد کسى، امروز روز نَصْب اوست به امامت امّت، یک همچو موجودى امام امّت است، البته کس دیگر به پاى او نخواهد رسید. و بعد از رسول اکرم کسى افضل از او در هیچ معنایى نیست و نخواهد بود.