وقتى كه ملاحظه مىكنيم، خانمها را از آن وضعى كه سابق مىخواستند برايشان پيش بياورند به اسم اينكه «آزاد زنان و آزاد مردان» فهميدند همهاش حُقه است و بازى. نه مردها آزاد بودند در زمان ايشان؛ نه زنها، و نه مطبوعات، و نه راديو، و نه هيچى. آزادى در كار نبود. اسم، صحبتش و تبليغاتش زياد بود. آن آزادى هم كه آنها مىخواستند براى مملكت ما- حالا هم بعضى از نويسندههاى ما پيشنهاد همان را دارند!- آن آزادى است كه هم جوانهاى پسر ما را و هم جوانهاى دختر ما را به تباهى مىكشد. آن آزادى را آنها مىخواهند. كه من از اين تعبير مىكنم به آزادى وارداتى، «آزادى استعمارى»؛ يعنى يك آزادى كه در ممالكى كه مىخواهند وابسته به غير باشد اين آزاديها را سوغات مىآورند.