در كشورى كه قانون حكومت نكند، خصوصاً، قانونى كه قانون اسلام است، اين كشور را نمىتوانيم اسلامى حساب كنيم. كسانى كه با قانون مخالفت مىكنند اينها با اسلام مخالفت مىكنند. كسانى كه با مصوبات مجلس بعد از اينكه شوراى نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت مىكنند، اينها دانسته يا ندانسته با اسلام مخالفت مىكنند. اگر همه اشخاصى كه در كشورمان هستند و همه گروههايى كه در كشور هستند و همه نهادهايى كه در سرتاسر كشور هستند به قانون خاضع بشويم و قانون را محترم بشمريم، هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانونشكنيها پيش مىآيد. اگر قانون حكومت كند در يك كشورى [اختلافى ديگر نخواهد بود]. چنانچه از صدر عالم تاكنون تمام انبيا براى برقرار كردن قانون آمدهاند و اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پيغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بودهاند و تسليم قانون بودهاند. ما هم بايد تبعيت از پيغمبر اسلام بكنيم و از ائمه هدى بكنيم و به قانون هم عمل كنيم و هم خاضع باشيم در مقابل قانون. قانون براى همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل كنند و يك دزدى را به جاى خودش بنشانند، آن دزد صدايش در مىآيد، لكن بايد به آن دزدى كه مقابل قانون مىخواهد عرض اندام كند، توجه داد كه اين قانون است. اگر پسر رسول اكرم، دختر رسول اكرم، هم- خداى نكرده- دزدى كند، رسول اكرم دست او را مىبرد، قانون است.