تبلیغ جهت رسیدن به مقام، تبلیغ شیطان

سخنرانی در جمع اعضای شوراهای محلی توزیع کالا در تهران (امتحان الهی)
صبح ۱۱ بهمن ۱۳۶۲/ ۲۷ ربیع الثانی ۱۴۰۴
انتخابات و تبلیغات,
تبلیغ جهت رسیدن به مقام، تبلیغ شیطان

آن کسی که می‌خواهد در انتخابات شرکت کند و کاندیدا می‌شود، آن کسی که کاندیدا می‌کند کسی را، آن کسی را که فعالیت انتخاباتی می‌کند، آن کسی که تبلیغ می‌کند برای خودش یا برای غیر، این آزمایش‌اش همان جاست. تویی که خودت را کاندیدا انتخابات کردی، قدرت این را داری که برای کشورت درست خدمت بکنی، و قدرت‌ خودت را بالاتر از دیگران می‌دانی؟ تویی که دیگری را کاندیدا می‌کنی، دیگران که غیر از این هستند لایق نمی‌دانی؟ این را لایق‌تر و احسن می‌دانی؟ تویی که فعالیت می‌کنی و تبلیغ می‌کنی برای انتخابات، تبلیغ خودت را می‌کنی یا تبلیغ برای اسلام می‌کنی؟ اگر برای رسیدن به مجلس است، دلت می‌خواهد مجلس بروی و می‌گویی مجلس یک مقامی است، شما تبلیغ برای خودت می‌کنی که همان تبلیغ برای شیطان است. و اگر تبلیغ می‌کنی که بروی خدمت بکنی، من چون می‌توانم خدمت بکنم چرا کنار باشم، بروم خدمت بکنم، این شخص چون لایق است چرا کنار باشد، بیاید خدمت بکند، اگر این طور باشد این برای خداست. و این گاهی وقتها به خود آدم اشتباه می‌شود.
بسیاری از اوقات هست که انسان خودش در کارهای خودش اشتباه می‌کند. یعنی، انسان چون حب نفس دارد خودش را می‌خواهد و همه چیز را هم برای خودش می‌خواهد، مگر اینکه به ریاضات این طور نباشد. این چون حب نفس دارد بسیاری از امور که از خودش صادر می‌شود یا از کسانی که از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عیال خودش، اینها به نظرش خوب می‌آید. و گاهی همین اگر صادر بشود از یک کس دیگری به نظرش بد می‌آید. این برای همین است که، حب نفس اینجا پرده پوشیده است روی واقعیت و نمی‌تواند انسان تشخیص بدهد. باید انسان توجه کند به اینکه آیا من که می‌خواهم یک کسی را انتخاب کنم، اگر این کس یک نفر دیگری از او بهتر بود لکن ارتباطی با من نداشت بلکه با من هم دلخوری داشت، آیا او را کاندیدا می‌کردم؟ اگر او را هم کاندیدا می‌کرد معلوم می‌شود که این برای خدا دارد کار می‌کند، کار به خودش ندارد. و اگر این طور نشد بداند که مساله، مساله شیطانی است نه مساله خدایی. و این دقیق است و این از آن اموری است که بر انسان پوشیده می‌ماند.