مشارکت مردم با کمال اشتیاق و آزادی

سخنرانی در جمع دانشجویان و کارکنان مخابرات (نگرانی غفلت از اهداف انقلاب)
۶ خرداد ۱۳۵۸/ ۱ رجب ۱۳۹۹
رفراندوم جمهوری اسلامی,
مشارکت مردم با کمال اشتیاق و آزادی

شما دیدید که در رفراندم، که آمال یک ملت بود، مساله ملی بود، تاریخ سراغ ندارد یک همچو ملی بودن یک رفراندمی را، یک همچو اشتیاقی که همه داشتند، زن و مرد و جوان و پیر و مریض و علیل و همه آمدند پای صندوق و رای دادند، باز یک دسته‌ای پیدا شدند که تحریم کردند؛ یک دسته‌ای پیدا شدند که رفتند با تفنگ جلویش را گرفتند؛ یک دسته‌ای پیدا شدند که صندوقها را آتش زدند. اینها دلشان برای ملت سوخته بود که این کارها را می‌کردند؟! یک کار غیر ملی بود؟! یک کار تحمیلی بود؟! یک زوری در کار بود؟! یک فشاری در کار بود؟! یا با کمال آزادی و اشتیاق. نه اینکه فقط رای می‌خواهند بدهند. اشخاصی این بچه‌های کوچکی که وقت رای دادنشان نشده بود و به آنها گفته بودند رای ندهید متاثر بودند، اعتراض می‌کردند؛ که یک دسته‌شان آمدند اینجا، من نصیحتشان کردم؛ دلداری‌شان دادم. یک همچو مسئله‌ای که همه ملت می‌خواست، همه قشرها می‌خواستند، زن و مرد رفتند رای دادند و قریب به اتفاق رای دادند، و آنها همه قوایشان را که روی هم جمع کردند نیمی از صد شاید شد، یا فرض کنید قدری بیشتر، چه شد که تحریم کردند؟ چه شد که جلویش را می‌خواستند بگیرند؟ چه شد که صندوق را آتش می‌زدند؟ جز این است که اینها نمی‌خواستند تحقق پیدا کند؟ اینها می‌خواستند جمهوری اسلامی نشود. از جمهوری‌اش می‌ترسیدند؟ نه! جمهوری ترس ندارد؛ شوروی هم جمهوری است؛ از اسلامش می‌ترسیدند! از این کلمه اسلام می‌ترسند آنها [. از] جمهوری اسلامی می‌ترسند. [از] دولت اسلامی می‌ترسند، الآن این توطئه در کار است که نگذارند این نهضت جلو برود.