آن «اعلاميه حقوق بشر» در منطق آقاى كارتر اين است كه بشر همچو حقى ندارد كه سرنوشت خودش را تعيين كند؟ ايشان از اعلاميه حقوق بشر كه خودشان هم امضا كردند اين طور فهميدند كه آزادند مردم؛ اول چيزى كه براى انسان هست آزادى در بيان است، آزادى در تعيين سرنوشت خودش است؛ آيا ايشان از اعلاميه حقوق بشر اين را فهميدهاند كه نه، هيچ كس آزاد نيست در اين معنا؟! يا در خصوص ايران ايشان اين نظر را دارند كه هر كس هم كه آزاد باشد لكن ايران ديگر آزاد نيست؟! چنانچه در بعضى از حرفها مىگويند گفته است كه آنجا كه پاى منافع ماها در كار است، ديگر صحبت از آزادى و حقوق بشر نيست! ديگر آنجا نبايد ما از حقوق بشر بحث بكنيم؛ ايران يك جايى است كه سوق الجيشى است، وضع سوق الجيشى نسبت به مملكت ما دارد، ديگر اينجا جاى اين نيست كه ما صحبت آزادى بشر را بكنيم و حقوق بشر را بكنيم! اين منطق صحيح هست در نظر دنيا؟ در نظر عُقلاى دنيا كه يك مملكتى چون منفعت به ايشان مىرساند، چون مملكت امريكا از اين منفعت مىبرد، پس اينها ديگر آزاد نيستند؟ اينها بايد دستشان را روى هم بگذارند تا هر چه منافع دارند، هر چه ذخاير دارند، امريكا و امثال امريكا ببرند؟!