این همین طوری این اموال ایران دارد از بین میرود. و یک مقداری از آن توی جیب شاه و این شصت هزار نفری که میگویند که اتْباعِ خورنده این قضیه هستند؛ «2» یک مقدار زیادترش هم توی جیب امریکا و انگلستان؛ و گازش هم [به] شوروی میرود. و حالا مردم میخواهند ندهند این را، ارتش میگوید بدهید. ارتش اگر مستقل بود نمیگفت بدهید؛ چون وابسته است میگوید بدهید. پس ما ارتشمان، که یکی از اموری است که باید به او بگوییم، یعنی ایشان میگوید همیشه که ما استقلال داریم، استقلال داریم، و ارتش داریم و ارتش داریم، ارتش ما به این صورت است...
ارتش اگر یک ارتش در خدمت مردم بود، یک ارتش مستقل بود، که ارتش بود برای ایران و تحت فرمان یک ملت- ملتی بود- و ملتی که همه چیز باید در دست او باشد، ارتش هم تحت فرمان او بود، استقلال داشت این ارتش. در مقابل ملت نمیایستاد؛ که یک ملت اعتصاب میکند، ارتش اعتصاب را میخواهد بشکند. روسای ارتش فرمان میدهند و- عرض میکنم که- نخست وزیر ارتشی فرمان میدهد، و اینها هم میریزند میزنند میکشند [سرکوب] میکنند که اعتصابات را بشکنند!