مجلس خبرگانی که با رای مردم حاصل شده، همه میدانند که این مجلس یک مجلس تحمیلی نبوده است، هیچ کس تحمیل نکرده، خود مردم اشخاصی را انتخاب کردهاند، منتها فرض کنید که حزب جمهوری کاندیدا داشته، دنیا هم این طوری است که کاندیدا دارند اشخاص، افراد دیگر هم کاندیدا داشتند، حالا شکست خوردند، آنهایی که شکست خوردند میگویند خوب، چرا ما نیستیم! خوب، شما در ملت وجهه نداشتید که نیستید! کسی که نیامده جلو رای مردم را بگیرد. شماها جلو رای مردم را میگرفتید و الّا حزب جمهوری اسلامی که جلوی مردم را نمیگرفت که رای به او ندهید، به من بدهید. [میگویند] نه، اینها خودشان را چه کردند که ما در جبهه کذا هستیم. خوب، بسیار خوب، حالا ما فرض میکنیم راست باشد- دروغ است این- اما راست باشد؛ اگر فرض کنید که یک طایفهای گفتند که ما با آقای بهشتی «1» رفیق هستیم، آقای بهشتی هم در بین مردم وجاهت داشت و به واسطه وجاهتش مردم به او رای دادند، این خلاف واقعیتی است؟ یک زوری است در کار؟ یا مردم خودشان این جور تشخیص دادهاند و عمل میکنند. الآن هم که میبینید راجع به مجلس خبرگان هر کس از هر طرف میرسد یک چیزی میگوید.
و آن چیزی که روی هم رفته هست راجع به مجلس خبرگان و راجع به جمهوری اسلامی و راجع به همه اینها، آن خوفی است که عده زیادی از اسلام دارند. اینها میترسند مبادا یکوقتی یک نظام اسلامی پیدا بشود که ما نتوانیم دیگر هر کاری دلمان میخواهد بکنیم و هر طوری دلمان میخواهد بچاپیم! مساله به نظر من این طوری است که روی هم رفته وقتی آدم حرفها را میشنود میبیند که ناراحتند از اینکه یک دستهای که آمدهاند در مجلس خبرگان، اینها هستند که میخواهند اسلام را و قانون اسلامی برای جمهوری اسلامی قانون بنویسند، اینها از این ناراحتند میگویند خوب، چرا ما نیستیم! خوب، شما را انتخاب نکردند!