تمام کارهایی که از بعد از مشروطه انجام گرفت، و انحرافاتی که بتدریج پیدا شد تا زمان رژیم پهلوی که به اوج خودش رسید، یکی از عمال بزرگ که باید بگوییم که مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف کردند، مجلس را مجلس قلدری کردند، ملت را از اینکه رای بدهند محروم کردند و این مال این دوره سابق قبل از این دوره نیست، بلکه به طور قطع اکثر دورهها این طور بود، منتها یک دفعه تعیین وکلا با خانها بود و آن اشخاصی که نفوذ داشتند در کشور، در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند، و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعیتها را جمع میکردند و میآوردند پای صندوق، و به آن طوری که به آنها دستور داده بودند رای میدادند بدون اینکه بفهمند چه دارند میکنند، رای چی هست و چه کار دارند انجام میدهند. فقط همان خان میدانست که برای منفعت او و برای منفعت دولتها اینها دارند رای میدهند، و اصلًا کاری به اینکه کشور به کجا برسد در کار نبود، کاری به این کار نداشتند. بعد هم که زمان رضا خان پیش آمد و ما بعد رضا خان که اکثراً میدانید، و همه هم در آخر، در این دورههای آخر میدانید که آن بلاهایی که به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. یعنی عدهای را اینها خودشان لیست میدادند، و به طوری که محمد رضا اقرار کرد- منتها میگفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود- لیست را از سفارتخانه میآوردند که اینها باید تعیین بشوند. بعد از زمان ایشان هم بدتر از آن وقت بود، وکلای ما را باید امریکا یا قبل از او انگلستان تعیین کند، و مردم و دولت ایران و هیچ کس هیچ نظری در این باب نداشت. وکلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعیین میشد مگر بعضیها که در تهران نمیشد که غیر او بشود که یک اقلیت بسیار نادر بود، البته بتدریج این طور شد تا زمان اینها که به اوج خودش رسید، تمام بدبختیها در حکومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر کاری میخواستند انجام بدهند، هر امر فاسدی را که میخواستند انجام بدهند دیکته میکردند و میآوردند مجلس، و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست میکردند، و بعد هم همان طوری که دیکته شده بود رای میدادند. و خدای تبارک و تعالی خواست که آن وضع، هم وضع خان خانی و هم وضع دخالت سفارتخانهها در ایران برچیده بشود.