شک نیست که مجلس به همه امور کشور نظارت دارد؛ و حق نمایندگان است که از هر انحراف و خلافی که از وزرا و ادارات میبینند به حکم قانونی جلوگیری کنند و دولت را تا حد استیضاح بکشانند. لکن فرقهاست بین نظارت و استیضاح، و بین عیبجویی و انتقامگیری. و این فرق را همه کس پس از رجوع به وجدان خویش میفهمد. انسان با کمی تفکر در حال خود تشخیص میدهد که احضار دولت یا وزیر برای خدا و مصالح اسلام و کشور است و در آن جز هدایت و جلوگیری از انحراف و حفظ مصالح ملت چیز دیگری دخالت ندارد؛ یا از معیارهای غیر الهی، چون حُب و بغض، دوستی و دشمنی، هواهای نفسانی چون خودنمایی، عرض اندام و از این قبیل مکاید نفسانی و شیطانی، برخوردار است. و محک تشخیص معیار الهی از شیطانی آن است که پس از مراجعه به خود بیاید که آنچه که او میخواهد نفْس عمل است گر چه این کار را دیگری انجام دهد؛ و یا آنچه را که بدان سبب شخصی را احضار کرده است اگر از دوستان عزیز او سر میزد، با او همان میکرد که با این انجام میدهد. و این است معنای روابط و ضوابط و صراط مستقیم که از ارزشهای انسانی برخوردار است.