باید یک دولت مستقری با همت شماها، با همت ملت، یک انتخابات صحیحی بشود با همت ملت، ملت میشناسند افراد صالح را. لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم. نخیر، خودشان میفهمند. این ملت چیز میفهمد، میفهمد کی آدم صالح است کی آدم ناصالح. البته گاهی هم یک کسی خودش را جا میزند، اما این گاهی است. هر کسی در هر شهری که هست، طول این بیست، سی سالی که همراه با این مردم بوده میداند که اینها کدام یکیشان از ریشههای آنهاست. کدامشان نیستند. میفهمند کی بوده است که در آنجا خوش رقصی کرده و کی بوده است که نه، آن طور نبوده، مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند، میشناسند. مردم آنهایی را باید انتخاب بکنند که میشناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقه ضعیف میسوزد.
ما نمیخواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم. مجلس سنا را، مجلس اعیان به آن میگویند. ما میخواهیم اعیان را از بین ببریم، آدمشان کنیم آنها را. آن اعیانی که در مجلس سنا نشستند و آن قدر خیانت به مملکت ما کردند، آن مجلس را ما اصلًا بستیم درش را. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا؛ اینها یک دسته مفتخواری بودند. پیرمردهای آخر عمرشان بعد از همه خیانتها، پیرمردهایی بودند که آنجا میرفتند جمع میشدند و- عرض میکنم- شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه است یا غذایش چه است صحبت میکرد و پول این ملت را میخورد. این را درش را بستند، تمام شد دیگر. ما مجلس سنا نداریم. مجلس شورا داریم. مجلس شورا هم نمیخواهیم از طبقه بالا درست بشود. مجلس شورا میخواهیم از آدمها، آدمهایی که متوجهاند به اینکه به این ملت چه گذشته است در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهی، و لا اقل در این مواردی، در این مدتی که دیدهاید خودتان. این آدمهایی که میبینند این طور بر این ملت گذشته است، اشخاص را هم میشناسند در شهرهای خودشان، در روستاهای خودشان، میشناسند اینها را، و دیدند اینها در طول این مدت چه کردهاند. آنها مخفی آن وقت کار نمیکردند، علناً مردم را اذیت میکردند. آن اشخاص را کنار باید بگذارند و یک اشخاصی که امین هستند، اشخاصی که معروف است پیششان به امانت، به دیانت، به خدمت به مردم، آنها را تعیین میکنند، باید هم تعیین بکنند