قهراً وقتی یک دولت صالح پیش آمد، مردم را آزاد میگذارند برای انتخابات؛ قهراً وقتی انتخابات آزاد شد مردم- مردمْ که همه غیر صالح نیستند، مردم اکثرشان صالحند، مردمِ خوبیاند، دلشان میخواهد مملکتشان صحیح باشد، سالم باشد، اقتصادشان صحیح باشد، همه چیز را دلشان میخواهد، از خدا میخواهند که صُلَحایی بالای سرشان باشد- قهراً وقتی که انتخابات آزاد شد و این اشخاص غیر صالح دخالت در آن نکردند، در مجلسْ اشخاص صالح میروند. وقتی اشخاص صالح در یک مجلسی رفتند، دولتِ صالح بپا شد، رئیس جمهورْ صالح شد، این مخالف مصلحت مملکت عمل نخواهد کرد...
برنامه ما این است که رجوع کنیم به آرای عمومی، به آرای مردم. قوای انتظامی را کنار بگذاریم؛ خود مردم را، محول کنیم تنظیم انتخابات را به دست خود جوانهای مردم. در هر شهری جوانها خودشان؛ که قوای انتظامی، شهربانی، شهرداری همه کنار بروند. آن کسی که دخالت میخواهد بکند برای حفظ صندوق آرا و امثال ذلک، خود ملت باشد. در هر شهری به حَسَب اقتضای آن شهر عدهای را معتمدین آن شهر، مطلعین و دلسوزهای برای مملکت، عدهای را تعیین کنند که نظارت کنند در این. حفاظت کنند این صندوقها را و نظارت کنند آرا را. مردم یکی را تعیین کنند برای اینکه رئیس جمهور باشد، ما هم رایمان را علناً به مردم اظهار میکنیم که آقا آنکه من میخواهم این است؛ شما میل دارید به این رای بدهید، میل دارید هم خودتان آزادید. قهراً مردم وقتی آزاد هستند یک نفر صالح را انتخاب میکنند و آرای عمومی نمیشود خطا بکند. یکوقت یکی میخواهد یک کاری بکند اشتباه میکند، یکوقت یک مملکت سی میلیونی نمیشود اشتباه بکند. کسی بگوید خوب لَعلَّ «1» یک آدمِ غلطی را گذاشتند؛ اگر غلطی را گذاشتند، قدم اول را که برداشت همین ملت عزلش میکنند تمام میشود. ما میگوییم که باید رئیس یک مملکتی را خود ما، خود جمعیت، خود ملت تعیین کند. قهراً وقتی که یک ملتی میخواهد یک کسی را برای سرنوشت مملکت خودش تعیین کند، این یک آدم صحیح را تعیین میکند نه یک آدم فاسدی را؛ و قهراً اشتباه در سی میلیون جمعیت نخواهد شد ... ما میخواهیم یک همچو مملکتی پیش بیاید که به دست خود مردمْ مقدرات باشد؛ نتواند یک رئیس جمهوری، اگر هم یکوقتی فرض کنید اول صالح بود و قرار دادند بعد وقتی که رسید به [قدرت] چه بشود، نتواند. برای اینکه همین رئیس جمهورْ دستِ مردم است اختیارش؛ هر روزی مردم گفتند نه، نه میشود. مثل حالا نیست که سرنیزه باشد.