سید الشهدا دیدند که مکتب دارد از بین میرود. قضیه قیام سید الشهدا و قیام امیر المومنین در مقابل معاویه، قیام انبیا در مقابل قدرتمندان و کفار مساله این نیست که بخواهند یک مملکت [را] بگیرند. همه عالم پیش آنها هیچ است. مکتب آنها این نیست، مقصد آنها این نیست، که کشورگشایی بکنند. اینهایی که از اسلام تعریف میکنند که کشورگشایی کرد، اینها اسلام را نمیشناسند چه است. خیال میکنند اسلام هم مثل رژیم، اسلام مثل امریکا میماند که هر چه کشورش وسیعتر بهتر. کشورگشایی انبیا سنخش فرق دارد با کشورگشایی سلاطین. سلاطین برای دنیایشان فریاد میزنند؛ برای دنیایشان کشورگشایی میکنند؛ برای قدرت شیطانیشان کشورگشایی میکنند؛ انبیا میروند که یک جمعیتی را آدم کنند؛ توی سرش میزنند که آدم بشو. آنها کشورگشاییشان برای این است که انسان درست کنند. حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- دیدند که معاویه و پسرش، خداوند لعنتشان کند، اینها دارند مکتب را از بین میبرند؛ دارند اسلام را وارونه جلوه میدهند. اسلامی که آمده است برای اینکه انسان درست کند، نیامده است قدرت برای خودش درست کند، آمده انسان درست کند، این ها، این پدر و پسر،- مثل این پدر و پسر- اسلام را وارونه داشتند نشان میدادند. شرب خمر میکردند، امام جماعت هم بودند! مجالسشان مجالس لهو و لعب بود، همه چیز تویش بود، دنبالش هم جماعت بود، امام جماعت هم میشدند. امام جماعت قمارباز! امام جمعه هم بودند و منبر هم میرفتند و اهل منبر هم بودند. منبر هم میرفتند! به اسم خلافت رسول اللَّه بر ضد رسول اللَّه قیام کرده بودند. فریادشان «لا اله الا اللَّه» بود، و بر ضد الوهیت قیام کرده بودند. اعمالشان، رفتارشان رفتار شیطانی، لکن فریادشان فریاد خلیفه رسول اللَّه! این است که مکتب را متزلزل میکند؛ و یکوقت در دنیا منعکس میشود که اسلام هم همین است. من خوف این را دارم امروز.