در قدیم حوزهها محصور شده بود در چار دیواری که کسی نمیتوانست از آن بیرون بیاید. تبلیغات سوء به صورتی بود که اگر طلبهای میخواست حرفش را بزند و در فکر تشکیلات باشد، مورد طعن قرار میگرفت. همیشه صحبت «نظم در بینظمی است» مورد تایید بود. همه باید متاسف باشیم که این انقلاب دیر پیروز شد. اگر این انقلاب سی سال پیش پیروز میشد، وضع حوزهها غیر از این بود. البته روحانیت خوب عمل کرد و فقه اسلام را که فقه جعفری است با مجاهدتهای زیاد زنده نگاه داشت، ولی بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهی، ولی همان را خوب عمل کردند. اشکال به ما این بود که به غیر از مسائل عبادی فقه هیچ کاری نمیکردیم. حوزهها در زمینههای دیگر حرکتی نداشتند. تازه علمای بزرگ هم منبر نمیرفتند و تبلیغی که اساس کار است انجام نمیدادند. وضع فلسفه هم به صورت امروز نبود. آقای شاهآبادی «1»- رحمه اللَّه علیه- میگفت، مرحوم آقا میرزا علی اکبر یزدی که یکی از فلاسفه بزرگ و مردی عالم و صادق و پرهیزکار بود وقتی فوت کرد «2» شخصی برای تعریف از او در منبر گفت، خودم دیدم که او قرآن میخواند. وضع حوزهها این گونه بود.