یاد روزی که در ایام جوانی کتاب «فصوص الحکم» «۲» و دیگر کتب عرفانی را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشتهاند در خدمت بعض از مشایخ اهل عرفان «۳»- رضوان اللَّه علیه- استفاده نمودم و اکنون که در این سنّ کهولت و از پای درآمدگی دختر عزیزم (فاطی) خانم فاطمه طباطبائی از این بیبضاعت خواستند چیزی بنویسم باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتی که دارند و کمکهای بسیار ارزندهای به معرفت قرآن کریم- سرچشمه فیّاض معرفه اللَّه و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات اللَّه و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد «۴» باید خواند و احادیث آن بزرگواران- میکنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهی را ندارند.
فی المثل سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان ای دختر عزیزم که در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیر قابل تحمل برای ما است و اگر عارف صاحب سری در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور «۱» کند مییابد که در عالم هستی غیر از اللَّه چیزی و کسی نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهی نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود ورای او هستند.
تو نیز ای عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه.