استكبار نافرمانى و سركشى حاصل از كبر است، و آن در مقابل استسلام است كه انقياد صورى از روى تسليم باطنى است. پس، نه هر انقيادى استسلام است و نه هر نافرمانى و سركشى استكبار است... چون فطرت انسانى قبول حق كند، استسلام براى او حاصل شود.
و چون فطرت محتجب شود و خودبين و خودخواه شود و در تحت تأثير عوامل طبيعت واقع شود، از حق و حقيقت گريزان شود، و صلابت و قساوت در آن پيدا شود، و در نتيجه استكبار كند و از حق سركشى نمايد. پس معلوم شد كه «استسلام» از جنود عقل و رحمان است، و لازمه فطرت مخموره است؛ و «استكبار» از جنود جهل و شيطان و از لوازم فطرت محجوبه است.