«مستكبرين» منحصر نيستند به سلاطين، منحصر نيستند به رؤساى جمهور، منحصر نيستند به دولتهاى ستمگر. مستكبرين يك معناى اعمى دارد؛ يك مصداقش همان اجانب هستند كه تمام ملتها را ضعيف مىشمرند و مورد تجاوز و تعدى قرار مىدهند؛ يك مورد هم همين دولتهاى جائر، سلاطين ستمگر كه ملتهاى خودشان را ضعيف مىشمرند و به آنها تعدى مىكنند، دست تعدى به ملتها دراز مىكنند. چنانچه در اين پنجاه و چند سال شما مبتلا بوديد و ما هم مبتلا بوديم و همه ملت مبتلا بودند. ملت را ضعيف مىشمردند و ملت را از روى استكبار نظر مىكردند و به ملت تعدى مىكردند و تجاوز مىكردند. آنها رفتند، و ان شاء اللَّه برنمىگردند. امروز روزى است كه خداى تبارك و تعالى به ما آزادى و استقلال مرحمت فرموده است، و ما را با اين آزادى و استقلال امتحان مىكند. ما را آزادى مرحمت فرموده است كه ببيند در اين آزادى ما چه مىكنيم. ما مستقل شديم و خداوند به ما اين مرحمت را فرمود تا ما چه بكنيم: آيا ما هم از مستكبرين باشيم يا از مستضعفين؟ هر فرد، مىشود كه مستكبر باشد و مىشود مستضعف باشد. اگر من به زير دستهاى خودم، و لو چهار نفر باشد، تعدى و تجاوز كردم و آنها را كوچك شمردم، بنده خدا را كوچك شمردم، من مستكبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنايى است كه مستكبرين و مستضعفين هستند. اگر شما كسانى كه زير دستتان هست ضعيف شمرديد و به آنها خداى نخواسته تعدى كرديد، تجاوز كرديد، شما هم مستكبر مىشويد. و آن زيردستها مستضعف.