ما نبايد تصور اين را بكنيم كه اين ابرقدرتها از ما دست برداشتهاند. ملتى كه مىخواهد زنده باشد و مىخواهد مستقل باشد و نوكر نباشد، وابسته نباشد و مىخواهد آزاد باشد و تحت سلطه نباشد، اين ملت بايد مهيا باشد براى همه چيز. اگر راحت طلبى را مىخواهد ملت، از زمان محمد رضا بهتر از همه اين بود كه ظهر بيايند نماز بخوانند با امام جماعتشان و امام جماعت برود سراغ كارش و شما برويد سراغ كسبتان. راحت طلبى اين را اقتضا مىكرد، حالا هم باز همان رژيم بود و همان بساط بود و شما هم نانتان را مىخورديد و آبتان را مىخورديد و شميرانتان را هم مىرفتيد و كارهاى عاديتان را انجام مىداديد، لكن تكليف هم اين است؟ در مقابل خدا هم مىشود انسان عذر بىخودى بتراشد؟ فرضاً كه حالا كسى عذر تراشيد به اينكه خوب، ما ديديم كه وقتى وارد بوديم در اين امور، از همه اطراف كشورهاى وابسته به امريكا و شوروى و افراد وابسته به اينها از داخل و خارج مزاحمت ايجاد مىكنند، مىكشند افراد را، بمب مىگذارند و چه مىكنند، هجوم مىكنند و وارد كشور مىشوند، خوب، تكليف چيست؟ تكليف اين است كه حالا ما رها كنيم آن طريقه اسلام را و آن طريقه انبيا را و راحت طلبى را انتخاب كنيم و چند روز ادامه زندگى حيوانى بدهيم؟! با حيوانات فرق نداشته باشيم؟! حيوانات هم انْ مِنْ شَيْءٍ الّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِه؛ آنها هم ذكر و تسبيح دارند، لكن همّشان علفشان است. انسان هم بايد اين طورى باشد كه همّش علفش باشد و هر چه ذلت و خوارى است تن به آن بدهد؛ براى اينكه چند روز زندگى مرفه بكند؟!