ایشان در یکوقتی این مطلب را فرمودهاند که وقتی که قیام کردهاند و نهضت کردهاند در مقابل یزید و این سلطان جائر، با یک عدد کمی در مقابل یک عده کثیری و در مقابل ابرقدرتی، که در آن وقت همه مواضع قدرت دستش بوده است، که عذر را از ما ساقط کند که ما بگوییم که مثلًا ما عددمان کم بود؛ ما زورمان کم بود. این را در وقتی ایشان فرمودهاند که میخواستند قیام کنند بر ضد سلطان جائرِ وقتشان. خطاب کردند به مردم و خطبه خواندند؛ و علتِ قیام است، اینکه چرا من در مقابل این آدم قیام کردم برای اینکه این، عهد خدا را شکسته است و سنت پیغمبر را مخالفت کرده است و حرمات الله تعالی را نَکْث کرده است و نقض کرده است، و پیغمبر فرموده است هر کس ساکت بنشیند و تغییر ندهد این را، جایش جای همان یزید است در جهنم. جایی که یزید دارد، کسی که سکوت کند جایش جای اوست.
حالا ما ببینیم چه کرده است که حضرت سید الشهداء- سلام الله علیه- در مقابلش قیام کردند و همچو مطلبی را فرمودهاند و برنامه دادهاند. حضرت سید الشهداء مطلبی را که فرمودهاند، این مال همه است. یک مطلبی است عمومی: مَنْ رَای هر که ببیند، هر کسی ببیند یک سلطان جائری این طور اتصاف به این امور را دارد، و در مقابلش ساکت بنشیند، نه حرف بزند و نه عملی انجام بدهد، این آدم جایش جای همان سلطان جائر است. یزید یک آدمی بود که به حَسَب ظاهر متشبث به اسلام بود و خودش را خلیفه پیغمبر حساب میکرد و نماز هم میخواند و همه این کارهایی که ماها میکنیم آن هم میکرد؛ اما چه میکرد؟ اما از آن طرف معصیتْ کار بود؛ مخالف سنت رسول الله میکرد. رسول الله سنتش این است که باید با مردم چه جور عمل بکنند، او خلافش عمل میکرد؛ باید حفظ دِماء مسلمین بشود، او دماء مسلمین را میریخت؛ باید مال مسلمین هدر نرود، او هدر میداد مال مسلمین را. همین شیوهای که پدرش معاویه هم داشت و امیر المومنین هم قیام کرد در مقابل او. منتها حضرت امیر لشکر هم داشت ولی سید الشهداء عدد خیلی کمی [داشت] در مقابل یک ابرقدرت.