آنی که شکر نعمت است، این است که ما عمل بکنیم، صحبت نکنیم، عمل بکنیم. عمل هم این باشد که روی طریقه اسلام عمل بکنیم. تجاوز نکنیم. تقصیر هم نکنیم. از آن ور، همان طور که من عرض کردم به آقایان، رفتن و جاسوسی کردن و تجسس کردن و کارهایی که میکردند، این کارها نباید بشود. از آن رو هم در بین شهر، نباید خیال کنند حالایی که گفتند که مردم آرام باشند، حالا بیایند توی کوچهها خلاف بکنند. هر کس با هر جوری که باشد، اگر متجاهر شد «۱» به یک فسقی، متجاهر شد به اینکه یک چیزی که خلاف شرع است، مامورند همه مردم برای اینکه، نهی از منکر کنند؛ اگر برنگشت، معرفیاش کنند به مراکز؛ آنجاهایی که باشد، بگیرند، ببرندش و تادیبش بکنند. یک دسته هم در این بین پیدا میشوند اشخاصی که میخواهند در آنجاها سوء استفاده بکنند. سوء استفاده نشود.
ما نگفتیم که احکام اسلام که جاری میشود، یک تکهاش جاری بشود. همین جاری بشود که جاسوسی نشود و- نمیدانم- تفتیش نشود؟ این تکهاش هم هست که اگر یک نفر بخواهد کار خلاف بکند، آن یک نفر را مردم مامورند نهیاش کنند. اگر منتهی نشد، به کمیته، به کلانتری به جاهای دیگر اطلاع بدهند که این، یک همچه کاری کرده. آنها هم باید بگیرند و تحویل بدهند به دادگاه. این طور نیست که حالا ما یک تکه از اسلام را بگوییم، آنها سوء استفاده کنند. طرفین قضیه است. نباید ما تعدّی بکنیم و ظلم بکنیم و تفتیش از داخل خانههای مردم بکنیم، نباید هم آنها خیال کنند که نخیر، دیگر گذشت مسائل، هر کاری میخواهیم بکنیم؛ یک دغدغه درست کنند.