هر دستگاهى از دستگاههايى كه ملت از آن يك نحو استفاده دارد، اينها به خطر انداختند و از بين بردند.
يك ملتى احتياج به فرهنگ دارد، ملت با فرهنگش زندگانى سياسى مىتواند بكند. ما فرهنگمان يك فرهنگى است كه استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نيست، بلكه ادارهاش بايد به دست خارجيها بشود و به امر آنها تنظيم بشود برنامههايش؛ و لهذا يك فرهنگ سالم تحويل نمىدهند؛ يك فرهنگيان سالم تحويل به ما نمىدهند. اساتيد دانشگاه نمىتوانند، نمىتوانستند كه به كار خودشان آن طور كه بايد ادامه دهند.
دانشجوهاى دانشگاهها نمىتوانند به آن طورى كه مىخواهند به كارشان ادامه بدهند. همه دستگاهها بايد دستگاه مداحى براى «آريامهر» باشد همه؛ همه بايد يك كلامْ دستگاهى باشد كه اداره ظلم را تقويت كند. ملت مىبيند مىرود سراغ فرهنگش، يك فرهنگ فلج؛ يك فرهنگى كه از آن هيچ كار نمىآيد و نمىتواند يك نقش صحيحى داشته باشد