ما فرض کنیم که این آقا توبه کرده است و بعد از این هم کوشش میکند در اینکه دموکراسی را اجرا کند و کوشش میکند در اینکه استقلال برای مملکت ما تهیه کند و همه خوبیها هم به فرض محال این در خودش میخواهد جمع بکند، خوب تا حالا چه؟! تا حالا این کارهایی که کرده، این جرمها را که کرده هیچ؟! یک نفر آدمی که چندین هزار خانواده را بیسرپرست کرده، چندین هزار مادر را بیفرزند کرده، چندین هزار پدر را بیاولاد و بیجوان کرده حالا میآید در پیشگاه ملت «آقا ببخشید، معذرت میخواهم»، میپذیرند؟ آن کسی که بپذیرد، جواب این مادر و پدرها را چه میدهد؟ آنکه قبول کند که ایشان «سلطنت» بکنند نه حکومت، اگر هم ما فرض کنیم که این نیرنگ نیست- که هست، بلااشکال هست- اگر این هم فرض کنیم، خوب جواب این مردم را ما چه بدهیم؟ خوب این پیرزنی که بچههایش همه هم کشته شدهاند و منزلش خالی شده است از اولاد، جواب این را ما چه بدهیم؟