الآن که من اینجا نشستهام برای شما صحبت میکنم، مزارع بسیار خوب ایران- بسیاریاش- در دست اسرائیل است! از ایلام به من نوشتهاند که مزارع خوب اینجا را دادهاند اسرائیل چغندر بکارند. تابلویی زدند به کنار جاده که مزرعه نمونه ایران و اسرائیل! این آقایانی که اسرائیل را میگویند ما کنار زدیم. روزنامه اسرائیل که برای من آمده است، آوردهاند، نوشته بود به اینکه سفیر اسرائیل در ایران، در تهران! آقایان میگویند که ما کاری نداریم به اسرائیل!! در دو روز پیش از این، سه روز پیش از این، در شانزده شهریور، در تهران، دروازه دولت، یک بساطی یهودیها درست کردند: چهار صد- پانصد نفر یهودی دزد دور هم جمع شدهاند و خلاصه حرفشان این بوده که یک شعاری برای یکی دادهاند، یک فحشی به یکی دادهاند؛ آن وقت نوشتهاند به اینکه مجدْ مال یهود است؛ یهود برگزیده خداست؛ ما ملتی هستیم که باید حکومت کنیم؛ نمیدانم چه بکنیم؛ کذا؛ ما با دیکتاتوری مخالفیم؛ ما با هیتلری مخالفیم؛ ما کذا، کذا. اینها هم نطقهایشان بوده. آقایان هم به مرئی و منظر «۹» این دولت ما، این جمعیت میآیند آنجا و این حرفها را میزنند. خوب، اگر دیکتاتوری موقوف است و مخالف است که این ... خوب جلوی این را بگیر دیگر؛ این کلمه را نگذار بگوید. تمام حرف برای اینکه بگویند چه کذا، و یکی دیگر را فحش بدهند. عیب است از یک مملکتی اتکای به یهود. این حرفی که ما میزنیم خیلی حرف بدی است؟! البته تلخ است به ذائقهها؛ تلخ است به ذائقه شما؛ لکن بدبختی یک مملکت اسلامی است؛ بدبختی یک مسلمینی است که اتکا پیدا بکنند یا ارتباط پیدا بکنند یا پیمان ببندند با یک دولتی که الآن دشمن اسلام است و در مقابل اسلام ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را.