اگر ملت ما در این طول مدّت این بیست، سی سال، از بیست سال به این طرف باز همان بودند که از پاسبان میترسیدند، اگر یک وقتی میخواستند به کلانتری بروند خوفشان بود که بروند، از اسم شاه کذا میترسیدند، اگر اینها همانها بودند، نمیتوانستد قیام کنند و این واقعه را، این واقعه اعجازآمیز را به وجود بیاورند. اوّل بیدار شدند. با نطق ناطقین، نویسندگان، بیدار شدند. یعنی نویسندگان متعهد. بعد که بیدار شدند اراده کردند. خواستند. دنبال اراده و خواست قیام حاصل شد. و دیدید که چیزی که ملت خواست متحقق میشود. ملت ما خواست که نظام جائر سلطنتی نباشد و به جای او یک نظام انسانی- اسلامی باشد. این را خواست و این شد.
باید بیدار بشوید، بروید دنبال اینکه آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید. وقتی این فکر در یک ملتی پیدا شد و این اراده در یک ملتی پیدا شد، کوشش میکند و دنبال کوشش این مطلب حاصل میشود.