بعدها هم علمای بزرگ همیشه، همیشه علمای بزرگ مخالفت میکردند؛ با قدرتها همیشه علمای بزرگ مخالفت میکردند برای اینکه میدیدند که این مخالفین، این قلدرها، بودجه مملکت را خرج عیاشیهای فرنگشان و کذا میکنند؛ قرض میکنند به عهده این ملت و میروند به عیاشی. چند کرور قرض کرد آن شخص و [به اروپا ] رفت دو مرتبه، سه مرتبه. مگر تمام میشود شهوات انسان. علما [که] با آنها مخالفت میکردند آن وقت هم قدرت داشتند.
ملت یک ملت زندهای بود که همراهی میکرد با اینها؛ کار از پیششان میرفت. ما هم اگر زنده باشیم کار از پیشمان میرود؛ اشتباه نکنید. منتها ما هر کداممان یک حکمی داریم. اگر صد میلیون آدم صد میلیون رای داشته باشد، این نمیتواند کار بکند- یَدُ الله مَعَ الجَماعه اجتماع میخواهد؛ متفرقهها کار ازشان نمیآید. اگر امروز علمای ایران، قم، مشهد، تبریز، اصفهان، سایر ارْجاء مملکت، اگر چنانچه اعتراض کنند به این مطلب و به این کثافتکاریهایی که اینها دارند میکنند، این جنایتکاریهایی که اینها دارند میکنند، این عیاشیهایی که اینها میخواهند راه بیندازند و مملکت را به باد فنا بدهند.