ما میخواهیم یک جمعیتی نورانی پیدا بکنیم، یک قشرهای نورانی که وقتی وارد میشویم در یک دانشگاهی، عملش نورانی، علمش نورانی، اخلاقش نورانی، همه چیزش نورانی باشد؛ الهی باشد. پیروزی نه برای این است که ما برسیم به یک مثلًا آزادی؛ برسیم به یک استقلالی و منافع برای خودمان باشد، همین؛ همین دیگر تمام؟ حالا که دیگر منافع مال خودمان شد، دیگر کاری دیگر نداریم؟
اینها مقدمه است. همهاش مقدمه این است که یک ملت انسان پیدا بشود؛ یک ملتی که روح انسانیت در آن باشد پیدا بشود؛ تحول پیدا بشود در خود اشخاص. آن چیزی که مطرح است پیش انبیا انسان است. آن چیز، چیز دیگر نیست؛ انسان مطرح است پیش انبیا؛ چیز دیگر پیش انبیا مطرح نیست. همه چیز به صورت انسان باید درآید. میخواهند انسان درست کنند. انسان که درست شد، همه چیز درست میشود.