همیشه علما و زعمای اسلام ملت را نصیحت به حفظ آرامش میکردند. خیلی از زمان «میرزای بزرگ»، مرحوم «حاج میرزا محمد حسن شیرازی» نگذشته است؛ ایشان با اینکه یک عقل بزرگ متفکر بود و در سامره اقامت داشت، در عین حالی که نظرشان آرامش و اصلاح بود، لکن وقتی ملاحظه کردند برای کیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جائر آن روز میخواهد [به] وسیله کمپانی خارجی، اسلام را از بین ببرد، این پیرمرد که در یک شهر کوچک نشسته و سیصد نفر طلبه بیشتر دورش نبود، ناچار شد سلطان مستبد را نصیحت کند. مکتوبات او هم محفوظ است. آن سلطان گوش نمیداد و با تعبیرات سوء و بیادبی به مقام شامخ عالم بزرگ رو به رو شد تا آنجایی که آن عالم بزرگ مجبور شد یک کلمه بگوید که استقلال برگردد.
مرحوم «میرزا محمد تقی شیرازی» بعد از اینکه دیدند عراق در معرض خطر است- که اگر ایشان نبود از بین رفته بود- یک کلمه فرمودند، عرب پشتیبانی کردند؛ مطلب را برگردانید.
تمام ممالک اسلامی مرهون این طایفه هستند. اینهایند که تا به حال استقلال ممالک اسلامی را حفظ کردهاند. این ذخایر هستند که همیشه با نصایح خود، مردم سرکش را خاموش کردهاند. در عین حال روزی که ببینند اسلام در معرض خطر است، تا حد امکان کوشش میکنند؛ اگر با نشر مطالب شد، با گفتگو شد، با فرستادن اشخاص شد فَبِها؛ و اگر نشد، ناچار هستند قیام و اقدام کنند.