شروع مبارزات پانزده ساله اخیر بدین صورت بود که شاه بر خلاف مصلحت ملت کارهایی انجام داد. ابتدا علمای اسلام مخالفت کردند و این مخالفت به گرفتاری شبانه من انجامید. در 15 خرداد 42 از قراری که میگویند، پانزده هزار نفر کشته شدند. قریب یک سال در زندان و حصر بودم. پس از آزادی به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنایات شاه را افشا نمودم، تا اینکه یکی از خیانتهای بزرگ شاه یعنی قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد و شاه، مستشاران امریکایی را مصونیت داد. از این جهت که این قضیه مخالف مصالح اسلام و کشور بود، من با آن شدیداً مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگیر شدم و مستقیماً به ترکیه تبعید شدم. یک سال در ترکیه بودیم. پس از آن ما را تحویل عراق دادند و قریب چهارده سال در عراق بودیم. در طول این مدت من در مواقع مختلف، جنایات شاه را چه در اعلامیه و چه در خطابه اعلام میکردم و هر فاجعهای را گوشزد مینمودم و هرگز ساکت ننشستم و بعد هم که به اینجا آمدم.