این پیشرفتی که ملت ایران کرد مرهون آن تغییری بود، تحولی بود که در نفوس پیدا شد. ما یک قومی بودیم، ملت ما یک قومی بودند که به واسطه تبلیغات سوئی که در طول تاریخ شده بود و به واسطه سلطه همه جانبه اجانب و دست نشاندگان اجانب به یک صورتی درآمده بود که این صورتْ پذیرش این رژیم سابق را میکرد. یعنی یک تغییر حالاتی به واسطه آن تبلیغات و به واسطه آن تربیتهای فاسدی که شده بود، در ملت ما حاصل شده بود که به واسطه این تغییر و تحول پذیرش ظلم و رژیم ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و اربابهای طاغوت را فراهم میکرد. تغییری بود که از فطرت سالم انسانی متحول شده بود به یک انسان غیر سالم،...
...یک ملت تحت فشار که در طول تاریخ با این فشار خو گرفته بود و پذیرفته بود این ظلم را و پذیرفته بود این چپاولگری را، در یک مدت کوتاهی متحول شد به یک ملتی که پذیرش هیچیک از این ظلمها را دیگر نداشت؛ یعنی همچو طغیانی کرد این ملت بر خلاف دستگاه ظلم که از آن بچههای کوچکش تا آن خواهرهای محترمه و برادرها، جوان و پیر، دارای هر شغل که بودند، از همه چیز دست برداشتند و ریختند در خیابانها و در کوچهها و فریاد زدند ما نمیخواهیم این رژیم را و فریاد «الله اکبر» و اینکه این رژیم را نمیخواهیم. پس، قوم ما یک تحولی پیدا کرد، تغییر پیدا کرد؛ تا این تغییر حاصل نشده بود، تغییر نفسانی حاصل نشده بود، این قوم مورد تغییر واقعی- که رفتن یک رژیم طاغوتی و آمدن یک رژیم که ان شاء الله اسلامی باشد، این معنا حاصل نمیشود.