اینها خیانتکارند، این خائنها را نمیخواهیم. داد مردم این است.شما مردم که اینجا هستید، منِ طلبهای که اینجا نشستهام، شما آقایی که آنجا نشستهای، آن دانشگاهی و دانشکدهای، آن دبیرستانی، آن همه زن و مرد، این کار از شما بر میآید که هر کدام در هرجا که هستید، با آن عدهای که تماس دارید، مسائل ایران را طرح کنید. اگر چند هزار جمعیت اینجا که ایرانی هستند هر کدام به بیست نفر، به ده نفر که بتواند؛ به مردم بگویند مطلبشان را، یک موجی در اینجا پیدا میشود که خدمت است. لازم نیست که ما راه بیفتیم برویم ایران. از من هی میپرسند بعضیها که ما برویم آنجا؟ نخیر، این کاری [که] شما میتوانید اینجا بکنید، این هم خودش یک نقشی است که شما در این مملکت که هستید، در فرانسه هستید، در آلمان هستید، در هر جا، امریکا، هر جا، هر کدامتان در آن مدرسهای که میروید، در آن موسسهای که میروید، وقتی ده نفر را میبینید بایستید حرفتان را بزنید به ایشان؛ بایستید، زبان آنها را که میدانید، صحبت که میتوانید بکنید، بایستید صحبت کنید با ایشان؛ بگویید که ایران الآن وضعش چه جور است؛ گرفتاری مردم چیست؛ گرفتاری مردم زیر سر آقای کارتر و امثال اینهاست؛ زیر سر شوروی... او گاز ما را دارد میبرد، و او نفت را میبرد؛ غارت دارند میکنند. اینها را به مردم بگویید. اگر چنانچه تبلیغات تاثیر دارد، شما بعد از این مدت،...شاید یک مدت کوتاهی بتوانید که مطلبتان را به این تودههای مردم که تبلیغات آنها ممکن است آنها را مُعْوَج و منحرف کرده باشد، به این تودههای مردم مطلبتان را حالی کنید. یک جمعیت زیادی میتوانند [مطلبتان را بشنوند و پشتیبان شما شوند]؛ اینها یک جمعیت زیادی [هستند] که [وقتی] پشتیبان شما شدند، [کمکتان میکنند]؛ آنها هم انسانند.