آنچه که مورد نگرانی هست فی الجمله این است که الآن که شما آقایان و همه اقشار احساس یک آزادی کردید و آزاد هستید، ببینیم که آیا آزادی که ما الآن داریم با این آزادی چه میکنیم. ما الآن از قید و بندی که رژیم سابق داشت آزاد هستیم؛ و لهذا آزادانه شما پیش ما آمدید و سابقاً نمیتوانستید؛ و ما هم آزادانه با شما صحبت میکنیم، و شما هم با ما صحبت میکنید؛ لکن ما با این آزادی باید چه بکنیم؟ آیا حالا که آزاد هستیم دیگر تمام قید و بندها را کنار بگذاریم؟ به مجرد اینکه آزاد شدیم هر چه میخواهیم بگوییم؟ هر چه میخواهیم بنویسیم؟! هر کاری میخواهیم بکنیم؟ این است معنای آزادی که در جمهوری اسلامی است، که قیدها و بندها دیگر برداشته باید بشود؟ هر کس هر چه میخواهد بگوید؟ و لو ضد ملت باشد، و لو ضد اسلام باشد، و لو بر خلاف قرآن مجید باشد؟ یا نه، آزادی که میخواهیم ما، آن آزادی که اسلام به ما داده است، حدود دارد آزادی.
آزادی در حدود قانون است. همه جای دنیا این طور است که آزادی که هر ملتی دارد، در حدود قانون آزادی دارد. نمیتواند کسی به اسم آزادی قانونشکنی بکند. آزادی این نیست که مثلًا شما بایستید در کوچه به هر کس رد میشود یک ناسزایی بگویید خدای نخواسته؛ یا با چوب بزنید او را: «من آزادم!» آزادی این نیست که قلم را بردارید و هر چه دلتان میخواهد بنویسید، و لو بر ضد اسلام باشد، و لو بر ضد قانون باشد.