مسلمين كه در آستان اين قرن دردهاى جانفرساى خود را يافته، و از قدرتهاى شيطانى بزرگ جز گرفتاريهاى گوناگون و چپاولگريها و جنايات چيزى نديدهاند، بايد با به هم پيوستگى صميمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزيز به فكر چاره برآيند. چاره، و يا مقدمه اساسى آن است كه ملتهاى مسلمان و دولتها اگر ملى هستند كوشش كنند تا وابستگى فكرى خود را از غرب بزدايند و فرهنگ و اصالت خود را بيابند، و فرهنگ مترقى اسلام را- كه الهام از وحى الهى مىگيرد- بشناسند و بشناسانند. [بايد] شرق و آفريقاى عزيز- اين قارهاى كه با نهضت اسلامى ملى و قيام خونين مردم دلاور الجزاير از خواب گران بيرون آمد- و كشورى بعد از كشور ديگر [را] از چنگال امريكا و كشورهاى استعمارگر ديگر نجات داد، بايد روى پاى خودشان بايستند و شديداً با فرهنگ صادراتى مبارزه كنند.