و آن تحولی که در حال نهضت، در آن وقتی که مشغول به انقلاب بودند و مشغول به اقدام بودند، یک تحول روحی پیدا شده بود از برای همه قشرها که آن تحول خیلی اهمیت داشت. و به نظر من آن تحول روحی که برای ملت حاصل شد از آن تحولی که ایجاد کردند و رژیم را بیرون کردند، آن اهمیتش بیشتر است. برای اینکه آن یک تحول معنوی بود. مردم همه نسبت به هم محبت میکردند. از قراری که به من کراراً اطلاع دادهاند، اینکه وقتی که آن اشخاص میآمدند توی خیابان تظاهر میکردند، از خانهها به آنها همراهی میشد، و خود آنها، کسی میگفت که من دیدم که یک ساندویچ را وقتی که دست یک کسی میرسید تکه تکه میکرد و به رفقایی که، به این اشخاصی که این بین بودند میداد. یک حس تعاونی در مردم پیدا شده بود که این حس تعاون مورد نظر خدا بود. و خدای تبارک و تعالی به این ملت مرحمت فرمود که یک ملتی که دست خالی بود بر یک قدرتی که همه چیز داشت غلبه کرد. این نبود الّا اینکه این ملت یک روح تعاون پیدا کرده بود، یک ایمان پیدا کرده بود. این ایمان بود که شما را پیروز کرد.