آزادی در حدود ضوابط است. «من آزادم حالا، من آزادم سیلی بزنم به ایشان»؛ نه، آزاد نیستم. «من آزادم اطاعت از- مثلًا- فرماندارم نکنم»؛ نه، این آزادی نیست. در حدود قواعد و قوانین آزادی هست. یعنی شما دیگر از کسی الآن اینجا که نشستهاید نمیترسید. اگر قبل از این بود، شما خوف این را داشتهاید که از اینجا پایتان ... جمع نمیتوانستید بشوید. حالا اگر هم آمده بودید، خوف این را داشتید که از اینجا وقتی بروید بیرون، این ساواکیها بیرون نباشند شما را بگیرند و ببرند! و بودند و میگرفتند و میبردند. این به این معنا- الحمد للَّه- ما الآن آزادیم. لکن معنای آزادی این نیست که من هر کاری دلم بخواهد بکنم.