خودباختگی شرق در مقابل فرهنگ استعماری غرب

سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه اردبیل (استقلال فرهنگی)
۱۲ دی ۱۳۵۸/ ۱۳ صفر ۱۴۰۰
استکبار جهانی,
خودباختگی شرق در مقابل فرهنگ استعماری غرب

دانشگاهها و دانشسراها، اينها كه ما داريم، فرمهايش همه فرم غرب است. دادگاههاى دادگسترى هم همين طور است. مراحل دادگاهى هم از غرب گرفته شده است و همه چيز را از غرب گرفته‌اند. فرهنگ به اين غنى‌اى كنار زده شده است و چسبيده‌اند به فرهنگ غرب. آن هم نه فرهنگ اصيل غرب، فرهنگ استعمارى غرب. غرب همه چيز استعمارى دارد. طب استعمارى دارد. فرهنگ استعمارى دارد. همه چيز استعمارى دارد، صادر مى‌كند براى كشورهايى كه عقب افتاده‌اند به اصطلاح آنها، آن چيزى كه مناسب با آنجاست، به طورى كه وابستگى داشته باشد. آنها مى‌خواهند ما وابسته باشيم، و چيزهايى كه به ما مى‌دهند چيزهايى است كه وابستگى مى‌آورد. استقلال نمى‌خواهند ما داشته باشيم. استقلال فرهنگى نمى‌خواهند داشته باشيم. استقلال فكرى نمى‌خواهند داشته باشيم. عُمالى كه آنها تربيت كرده‌اند در پيش خودشان و صادر كردند براى ما، آنها هم كمك كردند به آنها، و طرز فكر جامعه ما را به طورى عوض كردند كه اگر يك‌ مطلبى غربى نباشد جامعه ما نمى‌پذيرد اين را. حالا شايد در اين نهضت كم شده باشد... ما بايد اگر بخواهيم از اين بيچارگى بيرون برويم، بايد اين وابستگى مغزى را كنار بگذاريم. بايد دانشگاههاى ما يك دانشگاههايى باشد كه تا مدتها زحمت بكشد، اين جوانها را از آن حال سابق‌ رژيم شاهنشاهى برگرداند به يك حال سالم رژيم اسلامى. بايد زحمت بكشند. جوانهاى ما هم بايد جديت كنند در اين معنا كه خودشان را كه گم كردند پيدا بكنند. تا اسم غرب مى‌آيد، خودشان را نبازند. شما ديديد كه در مقابل غرب ايستاديد. آن هم در آن چيزى كه غرب جلو افتاده است، در نظامى، در تجهيزات، عرض مى‌كنم كه با سلاح و امثال ذلك. شما در مقابل اينها كه زورمند بودند ايستاديد و با دست خالى هم ايستاديد و پيش برديد. اگر قبلًا به ما مى‌گفتند كه ما مى‌خواهيم يك حرفى بزنيم كه امريكا خوشش نيايد، مى‌ترسيديم. سابق هم اين طور بود كه اگر يك مسئله‌اى مى‌شد تا سفيرى كه اينجا داشتند چه سفير انگلستان بود يا شوروى بود يا امريكا بود، مى‌آمد يك اخطارى مى‌كرد همه عقب مى‌نشستند. لكن شما ديديد كه قيام كرديد و در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستاديد و حريف خودتان را در عين حالى كه همه جديت داشتند كه باشد، عقب زديد. معلوم شد، مى‌شود مقابل غرب ايستاد. مى‌شود حتى جلو قدرتهاى غرب ايستاد. در اين قضيه خودتان را پيدا كرديد. ديديد كه نه، ما خودمان هم مى‌توانيم با مشت خالى جلو برويم. در فرهنگ هم بايد خودتان را پيدا بكنيد.
{h2}گمشده ملل شرق‌{/h2}
آنها الآن در صددند كه با هر جهتى كه شده است، شما را باز به خودشان متوجه كنند، همه كوشششان اين است كه شماها را وابسته قرار بدهند، وابسته كنند. نگذارند اين وابستگى از بين برود. و شما دانشجوهاى عزيز خودتان در صدد اين باشيد كه از غربزدگى بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد. گمشده شما خودتان هستيد. شرق خودش را گم كرده و شرق بايد خودش را پيدا بكند. آنها در صددند كه با هر ترتيب شده است خودشان را به ما تحميل كنند، و شما بايد مقاومت كنيد. شمايى كه مى‌خواهيد مستقل باشيد، مى‌خواهيد آزاد باشيد، مى‌خواهيد خودتان سرپاى خودتان ايستاده باشيد، بايد همه قشرها در اين مملكت، همه قشرها بناى بر اين بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزها بناى بر اين بگذارند كه خودشان از زمين روزى خودشان را بيرون‌ بياورند و مملكت را خودكفا كنند. و بايد كارخانه‌هاى ما خودكفا بشود. و بايد صنايع را خود اين مردم، خود اين توده‌هاى مردم، صنايع را رشد بدهند. و بايد دانشگاهها خودكفا بشوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند.