انسان باید بتدریج تجربه پیدا بکند. ما قبل از انقلاب نمیدانستیم که بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتیم. حالا که انقلاب شده است میبینیم که یکی از ثمرات انقلاب هرج و مرج است! هر کس هر چه دلش میخواهد میگوید. هر کس هر عملی را که میخواهد انجام میدهد. و ابداً در فکر این نیستند که آیا این حرفی که میزنند در مسیر ملت است؟ آنکه ملت خواستش بود و رای مثبت به او داد؛ یعنی رای اکثریت قاطع، که تمام مخالفین وقتی یک طرف شدند و ملت هم یک طرف، صد، صدی نود و هشت، ملت رای داشتند، دو تمامِ مخالفین «۱»، و ملت ما با فریاد و با رای، رای به جمهوری اسلامی داد.
جمهوری اسلامی که ملت ما میخواهد این است که محتوای این جمهوری احکام اسلام باشد و تمام مملکت روی احکام اسلامی اداره بشود، و آنچه که خدای تبارک و تعالی فرموده است به وسیله پیغمبر اکرم و به ما رسیده است به وسیله ائمه اطهار آنها باید تحقق پیدا بکند. حالا که رای را مردم دادند و تمام کارها با نظر مردم انجام گرفته است، حالا میبینیم که گروههای مختلفی، آرای مختلفی پیدا شده است، و هر کس هر جور دلش میخواهد صحبت میکند. وقتی هم که از آن سوال بکنند، جواب این است که انقلاب است! هر که هر خلافی بکند، برهانش این است که انقلاب شده است! چون انقلاب شده است، دیگر باید همه کارها انقلابی باشد، و معنی انقلابی هم این است که موازین دیگر ندارد! میزان عقلی، یک میزان انسانی یک میزان اسلامی، دیگر در کار نیست. نطقها میشود، کاغذها نوشته میشود، قلمها به کار افتاده است در گوشه و کنار کشور، و هر کس هر چه به نظرش میآید مینویسد، و میخواهد تحمیل کند به یک ملت سی و چند میلیونی.