ارزش این خدمت این است که بدون اینکه کسی شما را الزام کند به اینکه این خدمت را بکنید خودتان انتخاب کردید این خدمت را. چنانکه بانوان هم [در] همین معنا شریکند که در وقتی که همه خطرها بود، هم شما در خیابانها رفتید،
هم آن بانوان محترمه. و هیچ کس هم شما را الزام نکرده بود که بیایید بریزید در خیابان، یا بروید پشت بامها «الله اکبر» بگویید و مورد اصابت گلوله مثلًا شاید واقع بشوید. این قدرت ایمان بود که شما را به خیابانها کشید و بانوان را به خیابانها. و ارزش عمل همین است. یکوقت این است که یک سازمانی است که روی آن سازمان الزام دارد انسان به اینکه برود بیرون خودش را به خطر بیندازد. یکوقت این است که نه، هیچ سازمانی که او را الزام کند نیست؛ داوطلب است برای اینکه برود و خدمت کند. آنکه ارزش به خدمت و به عمل زیاد میدهد همین معناست که با همه مشکلات و با همه خطرها در اول نهضت همهتان به خیابانها رفتید و مقابل توپ و تانک، بدون اینکه کسی شما را الزام کرده باشد. و حالا هم همه به همین معنا حاضرید و دارید شما پاسداری میکنید. و ارزش این پاسداری خیلی زیاد است.