ما حساب بکنیم که آن آزادی که زنها و مردها در آن دو قطعه جلو و عقب داشتند آن آزادی بود؛ یا این قطعهای که از زمان کودتای رضا خان تا زمان رو به شکست رفتن پسرش بود، این آزادی بود.
آزادی که در سابق بر او و حالا دارند یک آزادی است که نافع برای کشور خودشان، برای اسلام، برای مسلمین، برای ملت خودشان، است. یعنی اینها آزادند که در اجتماعات داخل بشوند، داخل هم شدند و میبینید، آزادند که خدمت کنند به مملکت، خدمت کردند و میکنند، و دارید میبینید. آزادند که در مصالح مملکت حرف بزنند؛ اشکال بکنند به دولت؛ اشکال بکنند به مقامات دولتی و غیر دولتی. چنانچه دیدید الآن اشکال کردند. آزادند در این مسائل اجتماعی، در مسائل اساسی که مربوط به مصلحت کشور خودتان و ملت خودتان است، هیچ قید و بندی در کار نیست. میبینید. شما یک جا بیاورید که بخواهید یک صحبتی بکنید که راجع به مصلحت مملکت است- نه توطئه باشد که بعضی میکردند- یک عملی بکنید که مربوط به مصالح خودتان و مصالح کشور است، و آمدند دستتان را گرفتند کنار زدند و سرنیزه آمده حکومت کرده، همچو چیزی پیدا نمیکنید. سابق هم فعالیتی که زنها داشتند، فعالیتی که در هر گرفتاری- که حالا من دوتایش را اسم بردم که قضیه «تنباکو» و «مشروطیت» که بیشتر از چیزهای دیگر بود- لکن در همه گرفتاریها زنها جلو میافتادند و همراه با مردها و مسائلی را که مربوط به مملکت خودشان بود میگفتند و فریاد میزدند، و انجام میدادند مسائلشان را. شما هم دیدید که در این قطعه سوم، که شما حاضر قضیه بودید و فاعل بودید، فعّال بودید، هیچ گرفتاری و جلوگیری در کار نبود که شما را جلوگیری کنند از اینکه اجتماع نکنید. جلوگیری کنند که، عرض میکنم که بیرون نروید؛ در بین مردم نروید؛ فریاد نزنید؛ مظالم را نگویید. با همین فعالیت شما و آزادی شما بود که این پیروزی برای ملت ما نصیب شد.