اقلیتهای مذهبی که از صدر اسلام، بعد از فتح اسلام، بین مسلمین بودند، اینها غیر از آن مشرکینی که توطئهگر بودند یا بعضی از اقشاری که توطئه میکردند و میخواستند وضع بشر را به هم بزنند، اینهایی که از اقلیتهای مذهبی بودند، تمام در اسلام احترام داشتند ... در یکی از قضایا- که لشکری از معاویه شاید بود- آمد و یک خلخالی از پای یک زن یهودیه ربود- به حسب نقل- حضرت امیر فرمودند که من شنیدم که آمدند و یک خلخالی از ذمیهای ربودهاند؛ و اگر انسان بمیرد- قریب به این معنا- این اشکالی برایش نیست! «۱» این طور عنایت داشتند به حفظ مصالح همه اقشار.
ما حساب جامعه یهود را از حساب «صهیونیزم» و صهیونیستها جدا میدانیم. آنها جزء اهل مذهب اصلًا نیستند. تعالیم حضرت موسی- سلام الله علیه- که تعلیمات الهی بوده است، و در قرآن بیشتر از همه انبیا ذکر حضرت موسی شده است، و تاریخ حضرت موسی در قرآن گفته شده است، یک تعلیمات ارزندهای است. و ترتیبی که حضرت موسی رفتار کرده است با فرعون، یک شبان بوده است با یک عالَم قدرت و اراده، و این بر ضد قدرت بزرگ فرعون قیام کرد، و فرعون را از بین برد. [تکیه بر] قدرت الهی و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین که اولش فرعون بود، قیام بر ضد مستکبرین، طریقه حضرت موسی- سلام الله علیه- بوده و درست این معنی بر خلاف آن [طرحی] است که این طایفه صهیونیستها دارند. اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند. جاسوس آنها هستند؛ نوکر آنها هستند؛ و بر ضد مستضعفین عمل میکنند. عکس تعلیمات حضرت موسی که از همین مردم عادی- مثل سایر انبیا- از همین مردم عادی بازار و کوچه و اینها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونی قیام کرد. از مستضعفین حمله شد به مستکبرین که آنها را از استکبارشان پایین بکشد؛ بر خلاف طریقه این صهیونیستها، که اینها با مستکبرین مربوط هستند و بر ضد مستضعفین عمل میکنند!