شما میدانید که هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشک است و امثال اینها. هر روز خوب، میآیند کنار و از آنجا با آن توپهای دور برد میزنند به آن. کی را میشکند؟ مردم بیچاره را. مردم که نه، هیچ کار ندارد. جز بقال است و نمیدانم خباز است و یک زن بیچارهای است و یک بچه کوچکی است و اینها؟ ما میگوییم که ما میخواهیم که اینها تا آن حد بروند که نتوانند یک همچو کاری بکنند. خوب، بیایند عقلًا بنشینند این کار را بکنند؛ ما که مخالف با آن نیستیم، لکن اگر نکنند، خوب، ما خودمان باید بکنیم، ما با قوّه قهریه باید بکنیم. اگر اینها عمل کردند به اینها، خوب، ما دیگر حرفی نداریم. اینها بروند سراغ کارشان، ما هم سراغ کارمان. و اما اگر عمل نکنند و هر روز برای ایران یک غائله درست کنند و هر روز ایران را بکوبند، خوب تکلیف ما این است که جلوی این را بگیریم. تکلیف ما این است که تا هر جا که جلوگیری از این امر متوقف به اوست، پیش برویم و کار خودمان را انجام بدهیم. این یک امر عقلی است؛ یک امر عقلایی است. آنها که الآن هم در خاک ما هستند، الآن هم در بلندیهای ایران هستند، الآن هم دارند ظلم و تعدی به ایران میکنند، ما دفاع نکنیم؟! ما آنها را بگذاریم سر جای خودشان هر غلطی میخواهند بکنند؟! خوب، ما [باید] دفاع بکنیم؛ همان طوری که از خرمشهر و جاهای دیگر بیرونشان کردند، اینها را هم عقب خواهند نشاند تا اینکه آن کاری را که ما میخواهیم، انجام بگیرد. اگر هم یک اشخاصی هستند، دولتهایی هستند که میخواهند این کار را بدون اینکه قوه قهریه در کار باشد، انجام بدهند، ما هم حاضریم.