رفاه‌طلبی اشراف و اعیان

سخنرانی در جمع اعضای هیات دولت (مردمی بودن مسئولان در نظام اسلامی)
۷ شهریور ۱۳۶۱/ ۹ ذی القعده ۱۴۰۲
عوامل استضعاف,
رفاه‌طلبی اشراف و اعیان

شما اگر توجه كنيد به حكومتهائى كه در تاريخ بوده است و خصوصاً در اين پنجاه سال، ملاحظه مى‌كنيد كه آنهايى كه در رأس امور بودند، آنها از اين «مُلك» ها و «سلطنه» ها و- عرض مى‌كنم كه- از اين سنخ مردم و- به اصطلاح- از اشراف بودند. وقتى كه اشراف- به قول خودشان- و اعيان و متمكنين و يال و كوپالدارها متصدى امور يك كشور شدند، قهراً اينها مردم را به حساب نمى‌آورند. اين يك امر قهرى است و در مقابل يك قدرتمند بزرگتر، از خودشان خاضع‌اند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان، جابر وستمگر...اينها وضع روحيشان، به حسب نوع، وضع روحيشان اين طور بود كه چون قدرت را، تمام ارزشها را به قدرت مى‌دانستند، تمام ارزشها را به قدرت مالى مى‌دانستند، به قدرتهاى ديگر مى‌دانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفايى كه قدرت ندارند، فرمانفرما و حكومت بودند. اين وضع طبيعى اين است كه يك قشر اشراف و اعيان- به اصطلاح خودشان- و مرفه به يك كشورى حكومت كنند و قابل اجتناب نيست اين.

...سر چشمه همه مصيبتهايى كه ملتها مى‌كشند اين است كه متصديان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعيان- به اصطلاح خودشان- از آنها باشد. و آنها اين طور هستند، اشراف و اعيان اين طور هستند كه تمام ارزشها را به اين مى‌دانند كه آنجايى كه زندگى مى‌كنند بهتر از ديگران باشد، آن رفتارى كه مردم با آنها مى‌كنند، رفتار عبيد با موالى باشد؛ تمام افكارشان متوجه به اين مسائل است.