هراس دشمن از اسلامیت بودن نظام

سخنرانی در جمع دانشجویان تبریز و تهران (توطئه علیه انقلاب)
صبح ۱ دی ۱۳۵۸/ ۲ صفر ۱۴۰۰
آزادی در نظام اسلامی,
هراس دشمن از اسلامیت بودن نظام

آن موضعی که شما را پیروز کرد که اسلام بود و جمهوری اسلامی حمله به آن شد. گفتند «اسلامش نه». همین اشخاصی که این کارها را دارند انجام می‌دهند؛ همینها بعضیشان از همانها بودند که می‌گفتند «اسلامش نه، جمهوری بس است. جمهوری‌اش را خوب، پهلویش هم جمهوری دمکراتیک بگذارید! از اسلام کنار بروید هر چه اسمش را می‌خواهید بگذارید!» هر اسمی می‌گذاشتید با آن مخالفت نمی‌کردند. برای اینکه از آن ضربه نخورده بودند. از جمهوری ضربه نخورده بودند. از جمهوری دمکراتیک ضربه نخورده بودند. از جمهوری اسلامی ضربه خورده بودند. از «الله اکبر» ضربه خورده بودند. اینها می‌گفتند «الله اکبر» را بگذار کنار، قرآنش هم بگذار کنار. در آنجا شما پیروز شدید، گفتید جمهوری اسلامی هیچ این طرف و آن طرف نیست .... به جمهوری اسلامی رای دادید به جمهوری اسلامی. یک رای بیسابقه در دنیا. یک رای تقریباً می‌شود گفت که با اتفاق. یکی درصد دو تا درصد کمتر. آنجا اینها شکست‌ خوردند. می‌گفتند «جمهوری اسلامی لازم نیست، جمهوری یا جمهوری دمکراتیک.» آنجا شکست خوردند. بعدش صحبت از قانون اساسی شد. خواستند نگذارند این قانون اساسی اصلش نوشته بشود. از آنجا شروع کردند که بگذارید تا مجلس موسسان پیدا بشود. مجلس موسسان یعنی چه؟ یعنی سیصد نفر در قشرهای مختلف. برای اینکه می‌دیدند که اگر سیصد نفر در ایران بخواهند این کار را بکنند، ممکن است یک مقداری از این قاچاقها هم تویش باشد. ما می‌گفتیم نه، ما یک خبرگانی درست می‌کنیم. بعد می‌گذاریم به آرای ملت. خبرگانش با آرای ملت. و بعد از اینکه آنها هم قبول کردند باقی‌اش هم با آرای ملت. قانون اساسی هم با آرای ملت. اینجا [دائماً] ایراد می‌گرفتند و همه ایراد برای همین معنا بود که از اسلام می‌ترسیدند. و رمز پیروزی شما را اسلام دیده بودند. و اینها می‌خواستند که نگذارند جمهوری اسلامی، قانون اساسی اسلامی داشته باشید. از آن که گذشت و رای دادید. و در بینش هم یکی دو تا از آن قاچاقها پیدا شد.